چیزی دارد تمام میشود چیزی دارد آغاز میشود ترک عادهای کهنه و خو گرفتن به عادتهای نو
این احساس چنان آشناست که گویی هزاران بار زندگیش کرده ام می دانم و نمیدانم.
حسین پناهی
ادامه نوشته های حسین پناهی را بخوانید...
ما بدهکاریم
به کسانی که صمیمانه ز ما پرسیدند :
« معذرت می خواهم ، چندم مرداد است ؟ »
و نگفتیم
چون که مرداد
گور ِ عشق ِ گُـل ِ خونرنگ ِ دل ما بوده است !
کیست ؟
کجاست ؟
ای آسمان بزرگ
در زیر بال های خسته ام
چقدر کوچک بودی تو !
هم چنان حالم خوب نیست !
احساس می کنم شکست خورده ام ،
در زمان ُ در عرض !
از که ؟ صحبت ِ کَس نیست ...
نمی دانم ... احساس می کنم ،
کلمه ی ابد گنجشک ِ وجودم را مسحور ِ چشمان ِ خود کرده است !
ساعت پنج ُ دو دقیقه ی بامداد است !
از سر ُ صدای گربه ها در آن سوی پنجره
احساس ِ آرامش می کنم !
نفس ِ سرد ِ مرگ را بر گردنم احساس می کنم !
گاه به سرم می زند که خانه را به آتش بکشانم ،
تا او را بسوزانم ...
ولی خودکشی
بدترین ُ تابلوترین جلوه ی خودخواهی ُ غرور است !
ز عشق سخن گفتن...
براى آدمى هنوز خيلى زود است..
خيلي زود.